غریزه گرافیکی


غریزه گرافیکی
آخرین گفتگو با مرتضا ممیز
امید قنبری
نشر آنا/تهران/چاپ اول: 1385
رقعی/ 150صفحه / 2000جلد/ 2000تومان

شهرزاد چنگلوایی

روی جلد کتاب/ طراح: محمدرضا خانزاد
کتاب غریزه گرافیکی، گفتگویی طولانیست که امید قنبری در مرداد و شهریور 1383 در خانه مرتضا ممیز با او انجام داده است.

گفتگو از بازگویی زندگی ممیز آغاز و کودکی، شرایط خانوادگی و تحصیلی او، با جزئیات و تاکید، نقل می شود. سپس چگونگی راه یافتن به دانشگاه، دوران دانشجویی و شرح فعالیت های ممیز در زمینه های گوناگون در پی می آید. در ادامه، ضمن توضیح چگونگی آغاز کار حرفه ای او، شرایط کاری و وضعیت طراحی گرافیک در آن دوران، بحث گاه به سمت تشریح طرز تفکر و نگرش و نگاه ممیز و نیز مباحث کلی تری مانند: جستجوگری، سنت، جهانی شدن، اصالت، تفکر، ایرانی بودن، هویت و … پیش می رود و رفته رفته که جلوتر می رویم، مسائل مربوط به طراحی گرافیک، دیزاین، آموزش گرافیک و … بیشتر بیان می شوند.
 گفتگو به طور کلی دارای روندی آزاد است و جریان سیال ذهن طرفین آن را به پیش می برد. بنابراین، موضوعات مختلف از دل هم بیرون می آیند و به بحث کشیده می شوند. اما همین امر موجب می شود تا عقاید، جهان بینی، زیبایی شناسی و شیوه تفکر شخصی به نام ممیز برای ما روشن شود. اینکه او چگونه کوشیده است تا خود را هر چه بیشتر به آنچه انسان می داندش نزدیکتر سازد، و اینکه این انسان چگونه می تواند گرافیکی زندگی کند :
« …دوست دارم بدانم که آدم چگونه می تواند گرافیکی زندگی بکند، چه طور می تواند شاعرانه، کفاشانه، قصابانه، و پزشکانه زندگی بکند. به روایتی شغل برای من یک تابلو یا یک ویترین نیست. وقتی دارم به عنوان یک طراح گرافیک زندگی می کنم همه چیز باید با حرفه، تفکر، فلسفه و اعتقادات من هماهنگ باشد تا کارم عمق پیدا کند و صرفن یک بازتاب سطحی نباشد …»
مباحث گرافیکی مطرح شده در گفتگو بسیار قابل توجه اند. در باب design در ایران- که ممیز آن را معضل اساسی طراحی گرافیک ایران می داند- توضیح داده شده که دیزاین طراحی خلاقانه و عملکردی و اختصاصی برای موضوع است. دیزاین رکن رکین حرفه است و یک معنای ویژه و بسیار فنی دارد. درباره Layout، Typography،  Image و تصویرسازی نیز صحبت های فراوانی شده است.
کتاب سراسر متن است و هیچ تصویری ندارد. گفتگو توسط عناوینی که نویسنده انتخاب کرده به بخش هایی تقسیم شده است. این عناوین و ادبیات نویسنده به طور کل – که در فاصله ای بارز با ادبیات ممیز قرار دارد- گاه به این گفتگو لطمه زده است. گفته ها و سوالات نویسنده سرشارند از اصطلاحات فلسفی و پرطمطراق که گاه بسیار الصاقی به نظر می آیند و گویی هنگام ویرایش وارد متن شده اند. اما به نظر می رسد که مطالعات فلسفی نویسنده از مطالعات و دانش گرافیک او بیشتر است زیرا سوالاتی که در زمینه گرافیک طرح می شوند بسیار کلی و عمومی هستند. در واقع این ممیز است که آزادانه از خود سخن می گوید. از جهان بینی شرقی و نیک نهادش و از وسعت افق دیدش. از خودی که عمیقن به خود برمی گردد، تا زندگی را دریابد. چنانکه در اواخر گفتگو می گوید: امیدوارم هر لحظه تراوشی از این کوزه (که من هستم) به وجود آید.
در آخر، خواندن بخشی از این گفتگو خالی از لطف نخواهد بود:
" ... من فرم بیان تصویری ایرانی را در خط معلی یادگرفتم و این ها تمام مرجع ها و الگوهای من برای تصحیح و بافرهنگ تر کردن حرفه خودم بوده و من بسیار خوشحالم که به معنای امروزی به طرف غریبه ها دست دراز نکردم. یک زمانی فقط در ایام دانشجویی به آنها به عنوان معلم نگاه کرده ام. هنوز هم که به کشورهای دیگر می روم به طور مرتب نمایشگاه ها و آخرین فعالیت آنها را از نزدیک می بینم که دریابم چه قدم تازه ای برداشته اند، ولی پیوسته و صرفن این دیدن ها و بازبینی ها به جهت بازگشتم به خودم، مملکتم و فرهنگم بوده و هست. اما این حس دال بر این نمی شود که فقط در چارچوبی خودم و اساتیدم را محدود بکنم و معتکف آنها بشوم. من فکر می کنم همه اینها را باید یاد بگیرم تا اینکه امروزی (معاصر) و ایرانی باشم..."
زمان انتشار: ۲۱:۳۸ ۱۳۹۵/۹/۲۸

ارسال نظر
نام و نام خانوادگی
ایمیل

قوانین ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین باشند، منتشر نمی‌شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید

متن